خانه / اخبار / گزارش کرسی علمی «فقه رسانه، ابعاد و چالشها»
کرسی علمی «فقه رسانه، ابعاد و چالشها»

گزارش کرسی علمی «فقه رسانه، ابعاد و چالشها»

در کرسی علمی «فقه رسانه، ابعاد و چالشها» مطرح شد:

فلاح: ضرغامی گفت: اجتهاد رسانه‌ای کردم!/ پژوهشهای فقه رسانه، تحلیلی-توصیفی است و در آن، بحث فقهی نمی‌شود/ برخی تلویزیون و سینما را ابزار غفلت می‌دانند/ حسینی: از نقش حکومت و دولت در رسانه، هیچ نگفتید!/ در پژوهش، روش تحلیلی-توصیفی نداریم!

 

اشاره: طرح ملی «روشمند سازی تحقیقات علوم اسلامی»، موسوم به «مشق اجتهاد»، چند سالی است که با برگزاری کارگاه‌ها، نشستها و میزگردهای مختلف، در سراسر کشور، آغاز به کار کرده است. این برنامه‌ها که با سفارش میز توسعه و توانمندسازی دفتر تبلیغات اسلامی و با همت مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا (ع) برگزار می شود، در دو سطح «پیشرفته» و «تخصصی» در حال برگزاری است. از سری برنامه‌های دوره تخصصی مشق اجتهاد، کرسی علمی «فقه رسانه، ابعاد و چالشها» بود که روز چهارشنبه ۲۹/۱۱/۹۹ با همکاری معاونت پژوهش دانشگاه باقرالعلوم (ع) برگزار شد.

در این نشست، حجت‌الاسلام دکتر محمدرضا فلاح (مدیر گروه فقه رسانه‌ مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما)، به عنوان ارائه‌دهنده و حجت‌الاسلام دکتر سید علی حسینی نیشابوری (عضو هیئت‌علمی دانشگاه امام صادق علیه‌السلام)، به‌عنوان ناقد شرکت کردند. دبیر جلسه نیز حجت‌الاسلام مصطفی دُرّی بود. مشروح این نشست علمی، از نگاه شما می‌گذرد.

نظام مسائل فقه رسانه

در ابتدا، دکتر فلاح گفت: در این فرصت، قصد دارم از زاویه صورت‌بندی مسائل فقه رسانه، به‌منظور دست‌یابی به یک الگو برای طراحی نظام مسائل فقه رسانه، ورود کنم و از زاویه طراحی نظام مسائل و بیان الگوی نظام مسائل، ابعاد فقه رسانه را هم تا حدودی توضیح بدهیم.

طراحی نظام مسائل یعنی کشف منظومه مسائل و فهم رابطه میان آن‌ها و شناسایی نقاط هوشمند برای مداخله، به این منظور که وقتی ما نظام مسائلی را طراحی کنیم و شبکه ارتباطی‌ بینشان را کشف کنیم، کسی که قصد ورود به یک بحثی را دارد و می‌خواهد زمینه کار پژوهشی را انجام دهد، می‌داند نقاط اصلی که باید درباره آن حرف بزند و پژوهش کند کجاست. نظام مسائل به تبویب و ساختار دادن به علم کمک می‌کند. علم، صرفاً یک سری داده‌ها و گزاره‌هایی نیست که ما در اختیارداریم بلکه داده‌ها و گزاره‌هایی است که با ساختار و انسجام خاصی در کنار یکدیگر قرار گرفته‌ و دارای یک ساختار منطقی هستند. این ساختار منطقی است که کمک می‌کند این داده‌ها و گزاره‌ها، به یک علم، تبدیل شوند وگرنه اگر مباحث مختلفی به‌صورت پراکنده باشند، طبیعتاً علمی شکل نمی‌گیرد. ما که به دنبال ورود به مسائل مستحدثه و فقه‌های تخصصی هستیم، اگر به تبویب و ساختارش فکر نکنیم دقیقاً آن اتفاقی که دنبالش هستیم نمی‌افتد. این نظام مسائل، یک چیدمانی است که مسائل یک علم را صورت‌بندی کرده و ساختار یک علم را تشکیل می‌دهد.

بخش اول: توضیحی بر فقه رسانه و عناصر آن

در فقه رسانه، با واژه‌ای به نام رسانه روبه‌رو هستیم. رسانه تعاریف مختلفی دارد ولی در اصطلاح، وسیله­ای است برای نقل‌وانتقال اطلاعات، ایده‌ها و افکار افراد یا جامعه و واسطه عینی یا عملی در فرایند برقراری ارتباط.

چه‌بسا بهتر باشد با توجه به مسائلی که مطرح می‌شود، عنوان این فقه را به‌ «فقه رسانه و ارتباطات» تغییر دهیم، از این حیث که ما در فقه رسانه، صرفاً به آن ابزار کار نداریم بلکه به فراگرد ارتباط کارداریم که از ده جز تشکیل‌شده و چند جزئش برای ما در این فراگرد ارتباط اهمیت دارد. فراگرد ارتباط طبق تقسیم‌بندی‌هایی که هست، از فرستنده پیام، گیرنده پیام، مفهوم ذهنی پیام، نماد عینی پیام، وسایل و مجاری ارسال پیام، فرایند دریافت و سبک پیام، تبدیل پیام به مفهوم ذهنی، ادراک پیام، عوامل ایجاد اختلال در پیام و بازخورد تشکیل‌شده است. هرکدام از این‌ها، تقسیم‌بندی‌های خودشان را دارند؛ مثلاً همین رسانه، تقسیم‌بندی‌های مختلفی دارد. یکی از تقسیم‌بندی‌های رسانه، تقسیم آن به شش دسته کلی است:

  1. رسانه‌های نوشتاری مثل مطبوعات، کتاب‌ها و مجلات.
  2. رسانه‌ها شنیداری مثل رادیو.
  3. رسانه‌ها نوشتاری مثل تلویزیون و سینما.
  4. رسانه‌های ابزاری مثل اعلامیه، تابلو اعلانات و پوستر.
  5. رسانه‌های نهادی مثل روابط عمومی‌ها و بنیادهای سینمایی.
  6. رسانه‌های فرا نهادی مثل خبرگزاری‌ها.

در فقه رسانه، وقتی در مورد رسانه حرف می‌زنیم فقط منظورمان این ابزارها نیستند؛ بلکه چیزی فراتر از اینهاست. در فقه رسانه، به‌صورت خاص، به دنبال بحث در مورد چند مؤلفه‌ فراگرد ارتباط هستیم؛ یعنی فرستنده پیام، گیرنده پیام، خود پیام و آن ابزاری که از آن برای انتقال پیام مورداستفاده می‌گیرد که همان رسانه است.

فرستنده پیام

در مورد فرستنده پیام یعنی پیام‌دهنده، وقتی در فقه رسانه می‌خواهیم در موردش حرف بزنیم، با توجه به اینکه در فقه، در مورد افعال مکلف حرف می‌زنیم لذا در مورد پیام‌دهنده، چند بحث داریم؛ زیرا پیام‌دهنده، چند فعل اصلی و عنوان کلی دارد که عبارت‌اند از:

  • تهیه و تولید پیام؛ تهیه و تولید پیام، خود به شاخه‌های زیادی مثل نویسندگی، تهیه‌کنندگی، کارگردانی، طراحی صحنه، سناریونویسی و… تقسیم می‌شود.
  • انتشار پیام؛ یعنی این پیامی که تهیه‌کننده آن را ایجاد کرد، منتشر می‌کند.
  • توزیع گسترده پیام؛ یک ‌مرتبه انتشار پیام، صورت محدود است؛ اما مرحله بعد، توزیع گسترده پیام است به مخاطبین عام.

برای این سه فعل پیام‌دهنده (تهیه و تولید پیام، انتشار پیام و توزیع پیام) مرتبط با بقیه عناصر که در فراگیرد ارتباط عرض کردیم (پیام، پیام گیرنده و رسانه)، مجموعه مسائلی مطرح می‌شود.

یک بحث هم مرتبط با خود پیام‌دهنده است. البته این بحث، فقط از عهده فقه و بر عهده فقه نیست؛ یعنی ممکن است مسائل کلامی و مانند آن‌هم در پاسخ دادن به این سؤال، مؤثر باشند. سؤال این است که چه کسی می‌تواند پیام‌دهنده باشد؟ آیا هرکسی می‌تواند ازنظر دینی و شرعی، وارد عرصه ارسال پیام شود یا اگر کسی بخواهد پیام‌دهنده باشد، باید یک سری شرایط و ویژگی‌هایی داشته باشد؟ آیا اگر کسی به صرف اینکه در یک زمینه، آشنائی مختصری دارد یا حتی آشنایی زیاد و تخصص دارد، آیا می‌تواند پیام‌دهنده باشد یا اینکه شروط دیگری مانند امانت‌داری و… هم باید در کنارش باشد؟ این مجموعه ویژگی‌ها مشخص می‌کند که چه کسی می‌تواند پیام‌دهنده باشد.

آنچه گفته شد، بخشی از مسائل مرتبط با پیام‌دهنده است که مستقیماً به خودش بازمی‌گردد؛ اما علاوه بر آن، پیام‌دهنده یک نسبت‌هایی هم با پیام دارد. در مورد سؤالات و مسائلی که مرتبط با پیام یعنی نسبت پیام‌دهنده با پیام است، برای اینکه آن مجموعه سؤالات مشخص بشود، مقداری از مقولات عشر، استفاده می‌کنم. پیام‌دهنده در نسبت با پیام، چند تا مسئله کلی دارد که عبارت‌اند از:

  1. چه پیامی را می‌تواند تهیه و تولید کند؟ (چیستی پیام)
  2. چگونه می‌تواند این پیام را تهیه و تولید کند؟ (چگونگی پیام)
  3. کجا می‌تواند پیام را تهیه و تولید کند؟
  4. کی و چه زمانی می‌تواند این پیام را تهیه و تولید کند؟
  5. چقدر می‌تواند این پیام را تهیه و تولید کند؟
  6. برای چه کسی می‌تواند این پیام را تهیه و تولید کند؟

همین سؤالات برای بخش انتشار و توزیع پیام هم مطرح است؛ مثلاً چگونه و از چه رسانه‌ای برای ارسال پیام می‌تواند استفاده کند؟ الآن بحثی که خیلی مطرح می‌شود این است که آیا ما به‌عنوان پیام‌دهنده، می‌توانیم از شبکه‌های اجتماعی مانند تلگرام که مالکیت آن در اختیار خودمان نیست و در اختیار کشورهای بیگانه قرار دارد، استفاده کنیم؟ اینجا یک بحث خیلی گسترده است که اگر ما فضا را خالی کنیم، جولانگاه عده دیگری می‌شود. از طرف دیگر یک عده می­گویند استفاده از تلگرام، بازی کردن در زمین دشمن است.

سؤال دیگر اینکه برای چه کسی می توانیم تهیه و تولید کنیم؟ مثلاً بحثی که در این اواخر زیاد هم مطرح‌شده است، بحث آموزش جنسی به کودکان است! آیا پیام‌دهنده می‌تواند برای کودکان و نوجوانان، برنامه‌های با محتوای آموزش جنسی تولید کند؟

سؤال دیگر اینکه چگونه می‌تواند تولید کند؟ مباحث مربوط به معاملات پیام‌دهنده هم در ذیل همین عنوان قرار می‌گیرد؛ اینکه مثلاً تهیه‌کننده، فیلمی را تهیه می‌کند که برخی از بخش‌ها و محتواهای آن را قبول نداریم. حال آیا اصلاً لازم است ما از محتوا و بخش‌های آن بپرسیم یا اساساً لازم نیست؟ و اگر به هر دلیل فهمیدیم که ما با محتوای فلان فیلم مشکل‌داریم و مطمئن هستیم که این محتوای خوب و مناسبی نیست، آیا معامله با این تهیه‌کننده و کمک کردن به او و تهیه کردن وسیله برای وی جایز است؟

آخرین بحثی که ذیل پیام‌دهنده مطرح است، اختلال در ارسال پیام با ایجاد پارازیت، سانسور و… است که شاید مستقیماً به خود پیام‌دهنده ربطی نداشته باشد، ولی مرتبط به کار پیام‌دهنده است.

 پیام

نسبت به خود پیام‌ هم سؤالاتی مطرح است. عمده مباحث مطرح در این زمینه، مربوط به موضوع شناسی است، مانند اینکه پیام لهو، ضاله، جدال احسن و قول سدید چه هستند؟ هرکدام از این موارد و موضوعات، در اینکه پیام‌دهنده و پیام گیرنده چه برخوردی با آن داشته باشد تأثیر دارد.

گیرنده پیام

سؤالات و مسائل مرتبط با پیام گیرنده هم با توجه به همین سه رکن، طراحی می‌شود. بنابراین پیام گیرنده از طریق دیدن (که شامل خوانده هم می‌شود)، شنیدن و لمس کردن با پیام، ارتباط برقرار می‌کند؛ اینکه چه پیامی؟ چرا؟ چگونه؟ و چقدر پیامی را ببیند، بشنود و لمس کند.

بحث دیگر، نسبت پیام‌گیرنده با پیامی است که دریافت کرده است؛ مانند اینکه آیا شنیدن آیات سجده دار از رسانه و تلویزیون، وظیفه سجده را برای گیرنده واجب می‌کند؟ آیا با شنیدن و مشاهده خبر در فضای مجازی، می‌توان بر اساس آن رفتار کرد؟ پیام‌گیرنده نسبتی هم با پیام‌دهنده دارد. مباحث مربوط به سیلبرتی ها در این بخش قرار می‌گیرد.

رسانه

آخرین بخشی که مباحث مربوط به رسانه در آن قابل‌طرح است، مباحث مربوط به خود رسانه و معاملات رسانه است. در مورد رسانه، چند نظریه وجود دارد، مانند نظریه ابزاری، نظریه ذات گرایانه، نظریه اقتضاء. هرکدام از این‌ها مبانی خاص خودش را دارد که در هر یک از مبانی مذکور تأثیر دارد.

بخش دوم: چالش‌های فقه رسانه

بخشی از این چالش‌ها ارتباط به فقه رسانه ندارد و شامل همه مباحث مربوط به فقه معاصر می‌شود. وجود این چالش‌ها، با توجه به نو پیدا بودن این مباحث، طبیعی است؛ اما با دقت و ورود خوب در این فضاها که درزمینه آن کمتر کار شده است و دشواری‌های خودش را هم دارد، بسیاری از آسیب‌ها برطرف خواهد شد. آسیب‌های مطرح و جدی در این زمینه عبارت‌اند از:

۱ ـ کار نشدن روی فقه الحدیث مربوط به فقه رسانه؛

به‌عنوان‌مثال در زمینه عنوان کتب ضاله، سوالاتی وجود دارد، مانند اینکه آیا کتب ضاله، شامل موضوعات کنونی مانند سینما، تلویزیون و رسانه‌های فعلی هم می‌شود یا نه؟ در این زمینه کار جدی نشده است و جای کار دارد. بعضی‌ها قائل هستند که تسری داده نمی‌شود.

۲ ـ منقح نبودن ادله فقه رسانه و مسائل مستحدثه؛

یکی از مشکلات جدی که در فضای فقه رسانه و شاید مسائل مستحدثه، این است که ادله مرتبط با فقه رسانه و مسائل مستحدثه منقح نشده است. مسائل مستحدثه، مسائلی هستند که موضوعشان در زمان صدور نصوص، نبوده است؛ مثلاً در زمان صدور نصوص، عکس، فیلم و بحث نگاه به نامحرم از این طریق، مطرح نبوده است یا اگر هم در زمان صدور نصوص وجود داشته؛ اما خصوصیات و شرایط آن در زمان کنونی عوض‌شده و مسائل جدیدی ایجاد شده است، مانند معامله خون که در آن مقطع زمانی، خون بوده و احکامی هم برای خون در منابع و نصوص فقهی آن زمان طرح‌شده است، منتها امروزه خون، خصوصیات، شرایط و قیودی دارد که در آن دوره موردتوجه نبوده است، لذا بحث معامله خون قابل‌طرح است.

در مسائل مستحدثه، از ضروریات، حکم عقل، قواعد ضروریه، قواعد فقهی و اصولی، تنقیح مناط، قیاس منصوص العله، الغاء خصوصیت، حکم عرف و مصلحت موجود در کلان فقه می‌توان استفاده کرد؛ اما اینکه سهم این ادله در پاسخگویی به مسائل مستحدثه و مسائل فقه رسانه چقدر است، نیاز به تبیین دارد. اینکه مثلاً ما تا چه اندازه می‌توانیم برای پاسخگویی، توجه به عرف داشته باشیم یا چه مقدار، به سیره عقلا توجه کنیم، جای حرف دارد.

امروزه یکی از مسائل مطرح، بحث نمایش آلات موسیقی در تلویزیون است. از اول انقلاب تا اکنون، مشی و رویه صداوسیما بر ممنوعیت نمایش آلات موسیقی بوده است. در اینجا بحث است که ازیک‌طرف اگر پخش موسیقی و استماع آن جایز باشد، چرا باید نشان دادن آلات موسیقی اشکال داشته باشد و چه دلیلی بر حرمت آن وجود دارد؟ از طرف دیگر، در استفتائی که از مقام معظم رهبری شده بود و در صحبت‌هایی ایشان هم وجود دارد که سیاست‌های کلی نظام جمهوری اسلامی این نیست که موسیقی را ترویج بدهیم. این کلام اثر می‌گذارد روی این‌که آیا آلات موسیقی را در تلویزیون نشان بدهیم یا ندهیم.

امروزه ازیک‌طرف، عرف جامعه خیلی با این قضیه مشکلی ندارد و از طرف دیگر، مباحث و رویکردهای کلان فقه و نظام است که چه‌بسا منجر به ترویج موسیقی شود و… . این‌ها در تنقیح ادله مرتبط با مسائل مستحدثه و اینکه در چه بحثی، از چه دلیلی و به چه مقدار استفاده کنیم، مؤثر است.

۳ ـ توصیفی-تحلیلی بودن روش‌های پژوهش در فضای فقه رسانه در تحقیقات فعلی؛

به این معنا که به‌جای اینکه از روش‌های مرسوم حوزه که ناظر بر روش‌های سنتی حوزوی است در تحقیقات فقه رسانه استفاده شود، بیشتر توصیفی تحلیلی است.

۴ ـ عدم توجه به ذهنیت اجتماعی؛

۵ ـ آفت تهجد و تجدد در فضای فقه رسانه؛

۶ ـ روشن نبودن موضوعات؛

۷ ـ غلبه رویکرد فردی بر رویکرد اجتماعی؛

۸ ـ غلبه موضوع شناسی سنتی بر موضوع شناسی علمی؛

نقد سخنان ارائه کننده

پس از سخنان دکتر فلاح، دکتر حسینی به بیان نظرات خود پیرامون ارائه فوق پرداختند:

  • اینکه آقای دکتر فلاح تلاش می‌کنند تا درصدد نظام سازی در این راستا باشند، خیلی مایه مباهات است ولی بدانیم این امر خیلی جدید و بلکه اصلاً جدید نیست و ارکان و مؤلفه‌های اصلی ارتباطات از قدیم‌الایام بوده و امروزه هم هست و بعدازاین هم خواهد بود.
  • ایشان در مورد رسانه که ابزار ارسال پیام هستند؛ سه نظریه مطرح کردند که جای تأمل دارد که آیا این نظریه‌ها در مسائل فقهی اثر دارد یا ندارد؟ و آیا این سه نظریه می‌تواند دیدگاه فقیه را تغییر بدهد یا نه؟
  • یکی از نکات خیلی مهم در این حوزه، روش تحقیق است که ایشان به‌عنوان یک چالش مطرح کردند و فرمودند روش تحقیقی که انجام می‌شود معمولاً توصیفی تحلیلی است. بنده عرض می‌کنم در روش تحقیق و متد تحقیق، اصلاً تحقیق توصیفی-تحلیلی نداریم. اینکه در دانشگاه‌ها هم در پایان‌نامه و رساله‌ها می‌نویسند که روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است، همین‌طوری است. در کتب تحقیقی که نگاه کنیم می‌بینیم که روش تحقیق توصیفی-تحلیلی با هم نداریم. روش تحقیق در این حوزه، باید روش تحقیق در فقه امامیه باشد؛ چون‌ اساساً فقه امامیه، یک روش تحقیق دارد که آن، نقل، نقد، تحلیل، استنباط و نظریه است، منتها استنباط باید استنباطی باید که فقهای بزرگی مانند شیخ مفید، سید مرتضی، محقق، علامه، شیخ انصاری، صاحب جواهر و حضرت امام داشتند، البته با توجه به واقعیات، مشکلات و نیازهای امروزی.
  • نکته دیگر اینکه در این ارائه، من ندیدم که راجع به مسائل دولت و حکومت از قبیل سیاست کلان، امور اقتصادی، مسائل اجتماعی و فرهنگ و ارتباطات و رسانه و هنر، اشاره‌شده باشد درحالی‌که دولت در زمینه‌های مذکور، موظف است ورود نماید؛ زیرا رسانه ملی، بخشی از دولت و حکومت است و رسانه هم ‌دست حکومت است. علاوه بر صداوسیما، به لحاظ فردی تکنیکی، وزارت ارتباطات چه وظیفه‌ای در این حوزه دارد؟ قوه مقننه و قضائیه اگر تخلفاتی در این حوزه شد چه باید کنند؟ قانون‌گذاران و قضات چه وظایفی باید داشته باشند؟ آیا همان روش عمومی است یا اینکه روش‌های خاصی دیگری باید وجود داشته باشند

ضرغامی، اجتهاد رسانه‌ای کرد!

در ادامه، دکتر فلاح، به نکات ناقد نشست پاسخ داد:

  • آقای دکتر حسینی نکات ارزشمند و قابل‌توجهی را ارائه فرمودند؛ اما چند نکته برای روشن شدن مطلب عرض کنم:
  • در مورد اینکه ما در این بحث، به چقدر، کی و کجا اشاره کردیم، به‌عنوان نمونه عرض کنم: در جریان فتنه ۸۸ تصویری از حضرت امام ره که مورد اهانت قرارگرفته بود، از رسانه ملی منتشر شد. همان زمان بحثی مطرح شد که شما چرا در آن مقطع و در آن زمان، چنین چیزی را پخش کردید؟ آقای ضرغامی، رئیس وقت رسانه ملی فرمودند که من اجتهاد رسانه‌ای کردم! این‌که یک مطلبی کی منتشر شود، خیلی اهمیت دارد. اینکه یک خبر، فیلم و مستندی تهیه ‌شده باشد و در زمان خودش پخش نشود، ممکن است اثر مورد انتظار و خوبی نداشته باشد؛ لذا «کی»، برای این مطرح‌شده که اگر بحثی در زمان خودش مطرح شود اثر خودش را دارد و اگر در زمان دیگری طرح شود فایده‌ای ندارد. همین‌طور «چقدر». مستحضر هستید که در فضای تبلیغات گفته می‌شود که یک تبلیغ، باید به حدی برسد که در مخاطب نفوذ نموده و مخاطب آن را قبول نماید. همین بحث را ما در مورد معارف دین هم داریم. اینکه یک برنامه معارفی چقدر باید پخش شود تا مورد پذیرش واقع شود؟ ممکن است برنامه سخنرانی از یک استادی اگر ۵ بار پخش شود مفید باشد اما بار ششم ملال آورد شود! این چقدرش به خاطر این‌گونه مسائل است. باید از نظر فقهی بررسی شود که چقدر می‌توانیم به یک آموزه دینی در رسانه بپردازیم؟ به‌عنوان‌مثال، یکی از مباحث مطرح در این زمینه، بحث حجاب است. رسانه ملی دائما متهم است که در مورد حجاب، کم‌کاری کرده است؛ یا در موردانتقاد به دولت، خیلی‌ها رسانه ملی را متهم به همسویی با دولت می‌کند و از طرفی هم طیفی دیگر، رسانه را متهم می‌کند بر اینکه دارد علیه دولت کار می‌کند! حال اینکه صداوسیما چه قدر باید به مشکلاتی که در جامعه است بپردازد، ‌یک مسئله جدی است که جایش هم در همین فقه رسانه است.
  • اما در باب روش تحقیق، بله، روش توصیفی-تحلیلی نداریم؛ اما پایان‌نامه‌های انجام‌شده در صداوسیما، عمدتاً و عملاً از همین دو روش استفاده می‌کنند. پس همان‌طوری که فرمودید، روش اجتهادی، ترکیب از روش‌های اجتهادی و شیوه‌های دیگر است و از چند روش تشکیل‌شده است. این‌ها هم به‌هرحال هرچند ناقص اما از دو روش دارند استفاده می‌کنند و جای روش اجتهادی در فضاهای تحقیق خالی است.
  • در موردبحث تأثیر نظریات سه‌گانه بر استفاده از رسانه که اتفاقاً الآن این بحث مطرح است. کسانی هستند که معتقدند که مثلاً تلویزیون و سینما ابزار غفلت هستند! وقتی از آن‌ها پرسیده می‌شود که الآن چرا از تلویزیون و سینما استفاده کنیم؟ مبنایشان این است که از باب ضرورت داریم استفاده می‌کنیم و تا جایی که امکان دارد، نباید استفاده کنیم. آن‌ها معتقدند ذات تلویزیون و ذات سینما برای آن است که افراد را از یاد خدا غافل کند. دریکی از آثارشان خوانده بودم که نوشته بود: شما نگاه کنید وقتی‌که تلویزیون یک برنامه‌ای را پخش می‌کند و موقع اذان می‌شود و اذان پخش می‌کند؛ این ذهنیت به بیننده منتقل می‌شود که قبل و بعد از اذان، هیچ ربطی با فضای آن برنامه ندارد؛ لذا این ابزار، اساسا مخالف با دین است! عرض من این است که این دیدگاه‌ها و نظریات روی انتخاب تأثیر دارد.
  • آن فرمایش حضرت‌عالی در مورد این‌که این بحث تخلفات را کم دارد هم نکته دقیقی بود که ان شاءالله اضافه می‌شود.

فقه رسانه با فقه فضای مجازی متفاوت است

در پایان جلسه، پرسشهایی از ارائه‌کننده مطرح شد که وی به آنها پاسخ داد:

  • پرسش: آقای فلاح ابتدا در زمینه پژوهش‌ها و انباشته‌های علمی خودتان را در زمینه امور مربوط به فقه رسانه، بیان بفرمایید تا موجب آشنایی بیشتر دوستان با حضرت‌عالی را فراهم آورد.
  • پاسخ: بنده چند تا مقاله در زمینه فقه رسانه نوشتم که بعضی از آن‌ها منتشرشده است و فعلاً هم مسئولیت گروه فقه رسانه را بر عهده‌دارم. در این گروه، طراحی نظام فقه رسانه را انجام دادیم که چارچوب کلی‌اش را عرض کردم. کار مشاوره و راهنمایی چند پروژه را هم انجام دادم ازجمله پایان‌نامه مربوط به بازنمایی جرائم زنان در فضای مجازی که در دانشگاه روی آن کارشده بود و کار مشاوره‌اش بر عهده بنده بود. فعلاً هم چند پژوه فقهی بر عهده ‌دارم.
  • پرسش: به نظر می‌رسد فقه رسانه با برخی دیگر از فقه‌ها هم‌پوشانی دارد. مثلاً در کنار فقه رسانه، فقه فضای مجازی را هم داریم که درواقع، بخشی از فقه رسانه و متعلق به فضای مجازی است. از طرف دیگر؛ خود رسانه به‌خصوص رسانه‌های تصویری، نوعی فناوری و تکنولوژی هم محسوب می‌شوند. همچنین فقه دیگری به‌نام فقه هنر داریم که بخشی از آن را با عنوان هنرهای نمایشی می‌شناسیم که بخشی از آن، از طریق رسانه، رادیو، تلویزیون، سینما منتشر می‌شود، در کنار آن، فقه فرهنگ را داریم که بخشی از فرهنگ‌سازی جامعه در اختیار رسانه‌های عمومی است، لذا با این فقه هم در ارتباط پیدا می‌کند. حال، آیا حضرتعالی تعریفی از فقه رسانه دارید که باعث تفاوت فقه رسانه با این‌ها باشد؟ مثلاً آیا مشخصاً فقه هنرهای نمایشی را در فقه رسانه می­بینید یا در فقه هنر؟ یا وبلاگ‌ها و سایت‌ها که رسانه‌های مهمی محسوب می‌شوند را داخل در فضای مجازی محاسبه می‌کنید یا داخل در فقه رسانه؟
  • پاسخ: در فقه رسانه، همانطور که توضیح دادم، هرمسأله ای که مرتبط با این چهار عنوان اصلی (پیام، پیام‌دهنده، پیام گیرنده و رسانه) باشد، در مورد آن در فضای فقه رسانه صحبت می‌کنیم. البته ممکن است با بعضی از این موارد که بیان کردید هم‌پوشانی داشته باشد؛ اما تکیه و تمرکز ما در بحث فقه رسانه، در همین چهار حوزه (پیام، پیام‌دهنده، پیام گیرنده و رسانه) است. البته ممکن است فقه رسانه با فضای مجازی، ارتباط داشته باشد اما در فقه فضای مجازی در فضای مجازی مستقل از رسانه و در فن‌آوری مستقل از رسانه به آن نگاه می‌شود؛ یعنی در فناوری که از چهار بخش فن افزار، انسان افزار، سازمان افزار و دانش افزار تشکیل‌شده است و روی این چهار بخش تمرکز دارد اما در فقه رسانه بحث روی خود فضای رسانه است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Google Analytics Alternative