استاد سید ضیاء مرتضوی در مدرسه هشتم مشق اجتهاد عنوان کرد:
نبود ملاک در الغای خصوصیت، سبب شده است زن حاکم نباشد!/ شأن نزول روایت و واقعیت آن زمان، در اجتهاد مؤثر است
کارگاه مشق اجتهاد در مدرسه تخصصی فقه امام خمینی (ره) قم با ارائه کارگاه شیوه استناددهی به سنت، عقل و عرف، توسط استاد سید ضیاء مرتضوی دنبال شد. در زیر برخی از مطالب آمده است:
سنت بهعنوان منبع اصلی فقه میباید موردتوجه قرار گیرد و بدین منظور بایستی چند نکته مورد لحاظ قرار گیرد:
برای فهم سنت قبل از هر چیز شناخت به ادبیات عرب لازم است. باید به حدی رسید تا متون عربی را فهمید. ترجمه تحتاللفظی کامل نیست؛ میباید ترکیب بین کلمات را متوجه شد. اگر در این امر دچار خطا شویم استدلال دچار مشکل شده است.
در باب سنت که اعم از قول و فعل و تقریر است، بایستی مبنای خود را در مورد وثوق خبری یا مخبری بودن مشخص نمود. علاوه بر آن آیا در امور مهم نیز خبر واحد معتبر است؟ آیا مفاد و الفاظ خبر نیز مهم هست یا خیر؟ آیا بهصرف صحیح بودن سند خبری میتوان بر طبق آن فتوا داد یا خیر؟
مسئله بعدی که میباید بدان آشنا بود، شناخت زبان روایات است. برای استدلال صحیح به سنت، آشنایی با الفاظ خاص روایت لازم است. بهعنوان نمونه کلمه توضأ که در روایت آمده، به معنای وضوی اصطلاحی است یا استنجای از بول که معنای لغوی آن است را میرساند؟
نکته دیگر در استدلال صحیح به روایات، شناخت عرف زمان و مکانی است که روایت در آن نقلشده است. بهعنوان نمونه در روایتی آمده است اگر زن بگوید من مهریهام را نگرفتهام و در مقابل مرد بگوید مهریه را دادهام؛ چه باید کرد؟ حضرت فرمودهاند: زن بینه بیاورد و مرد قسم بخورد؛ درحالیکه زن منکر است و باید قسم بخورد و مرد بینه بیاورد. فقها در این مورد فرمودهاند در عرف آن زمان مهریه ابتدا پرداخت میشده است. لذا قول زن خلاف اصل است و مرد منکر است و بایستی قسم بخورد. پس شناخت عرف سبب میشود روایت را طرح نکنیم.
مسئله دیگر در استدلال صحیح به روایت، شناخت نسبت واقع و خارج با روایت است. بهعنوان نمونه، برداشت از روایات باب قاعدگی با شناخت نسبت بدین مطلب به نحوی دیگر خواهد بود که برای آشنایی بیشتر با این موضوع میتوان به مقاله استاد در این زمینه رجوع کرد.
عمده کجفهمیهای اهل سنت نسبت به روایات پیامبر (ص) چنین است؛ مثلاً در مورد گوشت حمار اهل سنت قائل به نجاست آن هستند. مسلمانان در فتح خیبر به جهت مشکلات اقتصادی مجبور شدند الاغ را ذبح کرده و استفاده کنند. این امر داشت شیوع پیدا میکرد به حدی که نسل الاغ در مدینه رو به انقراض میرفت. لذا پیامبر (ص) از این کار نهی کردند. اهل سنت از این نهی، حرمت گوشت الاغ را استفاده کردهاند؛ درحالیکه اهلبیت (ع) توضیح دادهاند که این نهی حکومتی است و برای حفظ نسل الاغ بوده است نه بهعنوان حکم شرعی.
مسئله دیگر در استدلال صحیح به روایات، شناخت کتب و محدثین است. کتب روایی ما در حقیقت فتوای صدوق و کلینی بوده است که همراه با اضافاتی در روایات بوده است. لذا ممکن است در ادامه روایت مطرح شود که این امر سبب خلط بین روایت و غیر روایتشده است. لذا سزاوار است در نقلها به اصل کتب رجوع شود.
مسئله دیگر در استناددهی به روایات، ضابطهمند بودن الغای خصوصیت از روایت است. فقها درجایی الغای خصوصیت میکنند و درجایی دیگر راهی برای آن باز نمیدانند. بهعنوان نمونه در روایتی که شک بین سه و چهار را مطرح میکند “رجل شک” در عبارت روایت آمده است. ولی از رجل الغای خصوصیت میکنند. ولی در روایت عمر بن حنظله که ولایت و حکومت را با تعبیر “رجل منکم” آورده است الغای خصوصیت نکرده و ولایت و حکومت را مختص مرد میدانند. این الغای خصوصیتها باید ضابطهمند باشد.