استاد حکمت نیا عنوان کرد:
لزوم شناخت اقتضائات نظامهای مختلف، برای استنباط صحیح.
دکتر محمود حکمت نیا در میزگرد مدرسه هفتم مشق اجتهاد، از چالشهای فقه گفت. برخی مطالب مطرحشده بهقرار زیر است.
گاهی با یک مسئله روبرو هستیم و گاهی با یک نظام. نظامها مانند شرک و اسلام، مرزهای معرفتی و رفتاری با یکدیگر دارند. دوره شرک و عربیت جاهلی دوره فرهنگی، اعتقادی و رفتاری است. اولین مواجهه اسلام با این نظام آن بود که چگونه رفتار و ساختار فرهنگ عربی را ساماندهی کند.
مثلاً مرزهای اعتقادی اسلام با مشرکان بهوسیله «قولوا لا اله الا الله، تفلحوا» در صدر اسلام معین گشت. بدین معنا که مشرکان سابقه خود را انکار کنند و در این حیطه قرار گیرند.
دومین مواجهه اسلام با دیگر ادیان صورت گرفت. بهعنوان نمونه شهادت ولایت امیرالمؤمنین (ع) دیگر ادیان و دیگر مذاهب را نفی میکند.
در حوزه روابط مسلمانان با مشرکان و پیروان سایر مذاهب نیز، مرزها بهصورت دقیق تعیین گشتند. نوع رابطه از قبیل جنگ یا صلح یا معامله با هرکدام از این نظامها مشخص میشوند. در فقه بهوفور در مورد همین حدومرزها صحبت میشود. ازدواج، معامله، جنگ و مذاکره در راستای همین حدومرزها قرار دارد.
از آن روی که هر دینی بایستی رفتارهای انسانی را ساماندهی کند، همه این مسائل جز مرزهای اعتقادی و معرفتی بهحساب میآیند.
در برخی موارد نیز به روشهای جاهلی عمل شده است. بهعنوان نمونه امروزه در فرهنگ دینی، اقتضائات و استلزامات ایمان شناساییشده است. وقتی میگوییم مسلمان، اقتضائات آن را میدانیم. لکن در صدر اسلام، اقتضائات ایمان را نتوانستهاند معین نمایند. لذا از اقتضائات و نهادهای جاهلیت استفادهشده و بیعت در اسلام راهیافته است. بیعت میگیرد که دزدی، زنا و … نکنند. همان مفاد اقتضائات ایمان است لکن از آن روی که اقتضائات روشن نیست، از نهادهای حقوقی استفادهشده است.
لذا بایستی اقتضائات فرهنگ بتپرستی را شناسایی کرد. اقتضائات اسلام را نیز دانست و با توجه به این اقتضائات احکام را استنباط نمود. حوزه بحث نیز تاریخی، فلسفی و فرهنگی است.
بهعنوان نمونه در مورد منع از “ترا ریخته” استدلال به آیاتی شده است که میگویند گوش حیوانها را نبرید. لذا معلوم است که اجازه تصرف داده نشده است. درصورتیکه بریدن گوش برخی حیوانات، قضیهای فرهنگی بوده است و برای نشانهگذاری از این راه استفاده میکردهاند؛ همچنین مجسمهسازی.
امروزه تمسک به سیره عقلا جای تأمل دارد!
ما امروزه با شرک روبرو نیستیم بلکه با دنیای معاصر روبرو هستیم. به نظر من مهمترین مواجهه با دنیای معاصر چگونگی استفاده از روش و ساختار آنها است. امروزه سیره عقلا بهمانند دستگاهی شبه ریاضی به نتیجه میرسد. لذا مبنای سیره عقلا درگذشته و امروز متفاوت است؛ لذا تمسک به سیره عقلا امروزه جای تأمل دارد.
بسیاری دیگر از عناوین فقه و حقوق اسلامی که از غرب وارد میشود؛ از آن روی که دارای دو سنخ کاملاً متفاوت هستند، بایستی مراقب خلط این عناوین بود. بهعنوان نمونه کرامت انسانی که امروزه در اسلام مطرح است، باکرامت انسانی در دنیای غرب بهمراتب متفاوت است؛ و یا شرکتها که دارای ادبیات، اصول و مبانی خاصی در غرب هستند؛ و یا مالکیت معنوی که در غرب مطرح است. پس اینکه بهراحتی حکم به قبولی مالکیت معنوی کنیم، نیاز به تأمل فراوان دارد.